نام او عشق است آیا میشناسیدش
شنبه, 24 شهریور,1397
به گزارش روز شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، روز جمعه (بیست و سوم شهریور ماه) سرخط اخبار بازتاب داده شده، لبریز از وقوع خبرهای تلخ درگذشت هنرمندان و ورزشکارانی چون سعید کنگرانی - بازیگر سینما -، مهدی آرین نژاد - دوبلور پیشکسوت - و مجید غلام نژاد - بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران – بود.
اما در ادامه انتشار این اخبار، شاهد انتشار خبری تلخ تر بودیم که طعم گُس آن جامعه فرهنگی و هنری کشورمان را صدچندان به پریشانی کشاند. متن خبر این بود که «شهرداری منطقه 2 تهران، میدان و مجسمه قیصر امین پور (شاعرپرآوازه معاصر کشورمان) واقع در این منطقه شهرداری را به سبب آنچه سبب ایجاد ترافیک نامیده بود حذف و تبدیل به چهارراه کرد.»
به محض مخابره این خبر احمد مسجدجامعی از اعضای شورای شهر تهران این تصمیم را غلط دانست و نسبت به آن اعتراض کرد. به گفته او «این اقدام غلط، یعنی همچنان در تصمیم گیریهای کلان شهری، خودرو حرف اول را میزند. خاطره و یاد قیصر برای مسئولان شهرداری منطقه 2 مهم نبوده و آسانترین راه برای رفع ترافیک، آنهم با حذف میدان و مجسمه قیصر انتخاب شده؛ اما پایان اینگونه تصمیمات فرارسیده است.»
** جایگاه قیصر، نزد مقام معظم رهبری
آنچه که در بدنه فرهنگی هر نظام و دولتی شایسته اهمیت و توجه از سوی تمامی مسئولان است، مقوله الگوسازی از مشاهیر و بزرگان آن جوامع به شمار می رود و کیست که رد پای جاودان قیصر همیشه آفتابی شعر معاصر ایران را در بدنه شکلگیری جریان شعر انقلاب و دفاع مقدس و ادبیات انقلاب اسلامی بتواند انکار کند؟!
در جایگاه عظیم شخصیت قیصر امینپور همین بس که در تاریخ نهم آبان ماه 1386 خورشیدی، یک روز بعد از درگذشت قیصر امین پور، حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری یادداشتی را با این متن منتشر کرد:
« بسم الله الرحمن الرحیم
با اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانهی انقلاب دکتر قیصر امینپور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همه اصحاب شعر و ادب، خسارتبار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قلههای این هنر بزرگ پیش میرفت.
درگذشت او آرزوهائی را خاک کرد، ولی راه فتح قلهها را امید است دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز، ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویشهای زیبا و مبارک انقلاب در عرصهی شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست. خداوند پاداش خوبیهای او را امروز که بیش از گذشته به آن نیازمند است، با کَرَم و فضل به او برگرداند و او را در آغوش رحمت و مغفرت خویش بگیرد. به خاندان و بازماندگان و دوستان و شاگردان آن عزیز صمیمانه تسلیت میگویم.
سیّدعلی خامنهای 9/ آبان/1386»
** فراموشی امر الگوسازی برای جوانان
با نگاه به جریانات فرهنگی هر جامعه ای در مییابیم که بزرگداشت و پاسداشت چهرههای فرهنگی، هنری، ورزشی، احتماعی، اقتصادی، سیاسی و دیگر حوزه ها برای الگوسازی و مشخص کردن راه حرکت جوانان و طلایه داران فرهنگ، هنر و اجتماع آن جوامع از مهمترین رئوس فعالیت های کلان فرهنگی مسئولان به شمار میرود؛ اما در مواجهه با این اتفاق شاهدیم که در جامعه ای مانند ایران که نگاه فرهنگی در صف نخست فعالیت تمامی بخشهای این نظام جاری و ساری است، تنها به بهانه تسهیل ترافیک و شکایت عده ای از مردم منطقه شاهد حذف شدن میدان و مجسمه شاعری هستیم که در زمینه تعالی بخشی به ادبیات و شعر انقلاب اسلامی دارای چنان جایگاه رفیع و بالایی بود که نمی توان به غیر آن دم زد.
مگر می توان در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی سخن گفت و از جایگاه فردی مانند قیصر امین پور به سادگی گذشت؟ چه در زمینه ادبیات متعهد و چه در زمینه ادبیات کودک و نوجوان، سنگ بنای آنچه امروز ما ادبیات معاصر ایران می نامیم و بر آن ایستاده و با غرور سینه ستبر کرده و فخر میفروشیم، به قیصر و قیصریان و امثال او وابسته است.
به همین سبب است که ولی الله شجاع پوریان معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران حذف میدان و مجسمه قیصر امینپور را مغایر با رویکرد و سیاست های مدیریت جدید شهری دانسته و تاکید کرده: «این اتفاق باید جبران شود.!»
هرچند تنها یک روز بعد از این اتفاق رسول کشت پور شهردار منطقه 2 با اشاره به اجرای طرح اصلاح هندسی میدان قیصر امینپور و تبدیل آن به تقاطع گفته: «این اقدام به دلیل وضعیت فیزیکی و هندسی محدوده میدان و ترافیک نامطلوب آن انجام شده و حذف میدان به معنای حذف نام شاعر بزرگ معاصر ایران نیست!» و همچنین اشاره کرده است: «به محض تایید اعضای شورای شهر بناست که نام بلوار شهرداری در همین منطقه به نام قیصر امین پور نامگذاری شود.»
** چرا؟ چرا؟ چرا؟ و هزاران پرسش دیگر...
آنچه در پسِ پشت این اتفاق نهفته است، بازتاب دهنده این مهم است که چرا مسئولان شهری پیش از آنکه بخواهند با توجه به فضای رسانه ای و انتقادات موجود اهالی فرهنگ در راستای کاری که انجام داده اند دست به ترمیم آن بزنند به فکر چنین اتفاقاتی نیستند؟ آیا جایگاه قیصر امین پور، شعر او و تاثیرگذاری اش در جریانات فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی برای این افراد آن چنان که شایسته و بایسته است هویدا نبوده؟ نام قیصر امین پور بر تارک آسمان فرهنگ و هنر ایران پاک شدنی نیست و تقریباً نمی توان کسی را پیدا کرد که از امینپور شناختی، نامی و یادی نداشته باشد. چگونه میتوان در کنار حذف میدانی به نام او شاهد چنین توجیهاتی از سوی مسئولان بود؟ آنچه به عنوان ادبیات متعهد در کشور ما شناخته میشود در حقیقت وامدار عشق، علاقه و مجاهدت فرهنگی چهرههای شناخته شده فرهنگ و هنر کشورمان مانند زنده یاد قیصر امین پور است که به واسطه آن فعالیتها می توانیم امروز بعد از گذشت 40 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی نسبت به جریان های ادبی موجود فخر بفروشیم و به آن افتخار میکنیم.
در کنار این مسئله نادیده گرفتن جایگاه این افراد توسط مسئولان شهری آیا نمی تواند به الگوسازی منفی برای جوانانی که دل به مهر افرادی عاشق چون قیصر امین پور در مسیر تعالی فرهنگ و هنر این کشور بسته اند، بدل شود؟
** قاف، همیشه حرف آخر عشق است
آیا فراموش کرده ایم که «قاف؛ حرف آخر عشق است؛ جایی که نام کوچک او آغاز میشود»*
در پایان این نوشتار و در کنار تذکار این نکته مبنی بر عدم تکرار آن، ذکر این نکته از زبان خود امین پور خالی از لطف نیست، جایی که او در یکی از نوشتههایش در تعریف ما آدم ها چنین آورده است:
« آدم هایی هستند در زندگیتان؛ نمی گویم خوبند یا بد... چگالی وجودشان بالاست... افکار، حرف زدن، رفتار؛ محبت داشتنشان و هر جزیی از وجودشان امضادار است. یادت نمی رود هستن هایشان را. بس که حضورشان پررنگ است. رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت. بس که بلدند باشند...
این آدم ها را باید قدر بدانی... وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهای بی امضایی که شیب منحنی حضورشان همیشه ثابت است... بعضی آدم ها ترجمه شده اند، بعضی از آدم ها فتوکپی آدم های دیگرند، بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند، بعضی از آدم ها فقط جدول و سرگرمی دارند، بعضی از آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدم ها را باید نخوانده کنار گذاشت...
از روی بعضی آدم ها باید مشق نوشت و از روی بعضی جریمه...»
فارغ از هرگونه اشاره یا خدای نکرده قضاوت کردن افراد، با نگاهی مجدد بر این نوشتار بد نیست به این نکته اشاره کنیم که جمیع مسئولان و دستاندرکارانی که این طرح را به تصویب رساندند، آیا می توانند در میان آدم های ترسیم شده قیصر امین پور در این نوشتار، جایی برای خود بیابند یا خیر؟
امید که از این پس شاهد تکرار چنین اتفاقاتی در بدنه فعالیت های فرهنگی و کلان شهری خود نباشیم تا تازه به محض وقوع چنین انتقادات و اتفاقاتی به یاد این مساله بیفتیم که میتوانستیم جلوی این دست از حوادث را بگیریم و حال برای جبران آن باید چه کارهایی انجام دهیم؟!
* اشاره به شعری از زنده یاد قیصر امین پور با این مضمون که:
قاف؛
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من آغاز می شود...
فراهنگ**ا.خ** 9053