به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا، برای حضور در این میزگرد علاوه بر افشین هزاوه بهعنوان نماینده هیئت مؤسس تشکلهای اسلامی ایران (تادا) و میکائیل کمالی دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو دانشگاه تربیت مدرس، از شورای تبیین بسیج دانشجویی و شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی مستقل، دعوت به عمل آمد که در این میزگرد حضور نیافتند.
ایرنا : موضوع بحث انتظارات و مطالبات تشکلهای دانشجویی از نمایندگی نهاد رهبری در دانشگاهها و تأثیرآن بر فضای سیاسی اجتماعی فرهنگی دانشگاه است. فضای دانشگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟
**افشین هزاوه: فضای دانشگاه بعد از سال 92، افتوخیز داشت. در ابتدا توفیقی و بعد از ایشان، فرجی دانا امیدهایی برای احیای استقلال دانشگاه زنده کردند. امروز نهادهای متعددی در دانشگاه دخالت میکنند و فضای علمی و پویای دانشگاه را تهدید میکنند.
به همین ترتیب با بازگشایی انجمنها ، تشکلهای دانشجویی و انتشار نشریات دانشجویی در یکی دو سال اول دولت، امیدها در دلها زنده شد که پس از استیضاح فرجی دانا، روند کاهنده را شاهدیم و امروزه خبری از صدور مجوز اتحادیههای دانشجویی چه در مورد انجمنها و تشکلهای اسلامی دانشجویان و چه در مورد شوراهای صنفی نیست و فقط انجمنهای علمی فضای بهتری دارند. به همین ترتیب بحث جذب اساتید و بورسیههای غیرقانونی به حالت تعلیق درآمد.
متأسفانه پس از انتخابات 96 علیرغم آن استقبال و شور و هیجان اجتماعی و آن مایهای که دانشجویان برای رأی آوردن آقای روحانی گذاشتند، با انتصاب افرادی مثل منصور غلامی، همان روند راکد دانشگاه هم از بین رفت.
اکثر دانشجویان متعلق به طبقه متوسط و فرودست جامعه هستند، موج بازداشتها پس از دیماه، نوسانات شدید اقتصادی، برخی فعالیتها را بیمعنی کرد. نمیتوان انتظار داشت که فعالیت مدنی، فرهنگی و اجتماعی به آن معنی در این شرایط رونق داشته باشد.
در ابتدای استقرار دولت جدید تصور میشد نهاد رهبری هم تغییر رویکرد بدهد و بیشتر همراه باشد. ولی آنها متناسب با وضعیت وزارت علوم، تغییر نکردند و در بروز بعضی از تبعیضهای سیستماتیک و سنگاندازیهای مختلف غیرقانونی نقش داشتند. البته عملکرد نهاد رهبری دانشگاه به دانشگاه متفاوت است. علت این موضوع، ساختار نهاد و افراد آن است که اکثراً از جناح سیاسی خاصی هستند.
** دانشجو دچار یک درماندگی آموخته
** میکائیل کمالی: فضای امروز دانشگاه، عاری از شکوفایی و امید و مبتنی بر ناباروری و استیصال است. دانشگاه از احوال جامعه تاثیر میپذیرد. امروز دانشجو به قول «سلیگمن» دچار یک درماندگی آموخته شده است،او در اثر ناکامیهای پیدر پی آموخته که کوششهایش به مقصود یا پیشرفت منتهی نمیشود. تمام تلاش ما به عنوان نهاد دانشجویی، رهانیدن دانشجویان از این حس است و تشویق آنها به کنشگری است.
فعالیت در نهادهای دانشجویی فرصت مناسبی برای کسب مهارت اقدام جمعی هماهنگ است. اما دانشجو به طرز خیلی غریبانهای عقب مینشیند. دانشجو حتی برای مطالبات صنفی نیز حاضر به مداخله و اعتراض نیست.
داستان تلخ بازداشت ها و احکام سنگینی که اخیرا تعدادی از دانشجویان دانشگاه های مختلف را گرفتار کرده، مطلع هستید. نهادهای قضایی با دانشجو و هر معترض دیگری باید با وسعت نظر و تحمل بیشتری مواجه شوند. دانشجویی که به شرایط نامساعد اقتصادی معترض است یا انحصارگرایی را مورد انتقاد قرار میدهد، پاسخش نباید بازداشت و زندان باشد.
** ایرنا : در اوایل دولت یازدهم، همکاریهایی از سوی نهاد چه در سطح خرد یا کلان صورت گرفت. به نظر شما این همراهی اجباری یا رویکردی سیاسی بود؟
**هزاوه: نمیتوانیم نیت خوانی کنیم. نهادها میگفتند که متناسب با رأی مردم و سیاستهای وزارتخانه و ابلاغی از سوی رهبری، رویکردها را تغییر میدهند. در ابتدا مجوز تشکلها صادر و با مجوز نشریات موافقت شد. این تغییرات مثبت بود و دید دانشجویان را نسبت به نهاد مثبت کرد. تا زمانی که دو مشکل بوجود آمد؛ یکی استیضاح دکتر فرجی دانا و در پی آن، بیبرنامگی و عقبنشینیهای دولت. دومین مسئله هم بحث اتحادیههای دانشجویی بود.
فعالیت دانشجویی با عدم آگاهی به قوانین و مقررات و با خطاهای فردی دانشجویان همراه است؛ اینها نباید بهانه برای ایجاد محدودیت یا پروندهسازی شوند. بالاخره ذرهبین را روی هرکسی بگذاریم از این موارد پیدا خواهیم کرد.
نهاد رهبری در جلسات رسیدگی به درخواست تشکیل اتحادیه شرکت نمیکرد؛ یکی از مسئولان بلندپایه نهاد رهبری، در مصاحبههایی مسائلی را نسبت به طیفی از تشکلهای دانشجویی و اتحادیه بیان کردند. در همین راستا شواهد و مدارکی هم ارائه میکردند؛ مثلاً چرا
کتاب مجوزدار در جمعی دانشجویی خوانده شده است؛ چرا که از ایشان ترویج فلان تفکرات است.
الان که آقای رستمی بجای آقای محمدیان آمده، در مصاحبهای گفته کسانی که دل در گروی ایران داشته باشند، ما اینها را تشکلهای انقلابی میدانیم. به نظرم همه تشکلهای دانشجویی در این تعریف هستند؛ من تشکل دانشجویی سراغ ندارم که هدفش تخریب ایران باشد.
احساس میکنم این واژه انقلابی، دیگر معنی ندارد. ما تشکل دانشجویی داریم. اگر همه در تعریف شما هستند که وجه ممیزی نیست و گفتن این چه معنی دارد؟ نهاد باید حامی این تکثر آراء در دانشگاه باشد.
**ایرنا نقش نهاد را در برابر سبک زندگی و فضای جامعه را چقدر موثرمیبینید؟
**کمالی: ببینید هرچیزی که مانع کثرتگرایی و فعالیت آزادانه باشد، در ایجاد فضای سرخوردگی و درماندگی دخیل است. نهاد رهبری میتواند نقش حساسی را بازی کند. توقع از نهاد رهبری این است که در قالب نهادی انسجام دهنده کثرتگرایی، دگرپذیری و تساهل و مدارا نهادینه و قاعدهمند سازد. دانشگاه میتواند به کوشش نهاد رهبری، به محل مناسبی برای تمرین تحکیم ملتسازی تبدیل شود.
نهاد رهبری باید بتواند همه گروهها، نهادها و رویکردها در دانشگاه را نمایندگی کند. به همین ترتیب میخواهیم نهاد رهبری هرچه بیشتر برای استقلال دانشگاه بکوشد. در بازداشتهای اخیر، توقع این بود که مداخله کند، تا حساب و کتاب دانشجو به دانشگاه واگذار شود.
**ایرنا: برخی معتقدند نهاد رهبری باید بیطرف باشد. از طرفی عدهای در مورد اساسنامه نهاد رهبری و رویکردهایش معتقدند که اتفاقاً نهاد رهبری نباید بیطرفانه عمل کند و باید از تشکلهای انقلابی حمایت کند. نظر شما چیست؟
**کمالی: نهاد رهبری به عنوان محوری انسجام دهنده و انتظام بخش مسئولیت دارد، بیطرفانه و میانجیگر نهادها و تشکلها باشد. ساده بگویم، نهاد رهبری قادر نیست همه نهادها یا رویکردهای مختلف در دانشگاه را به یک رنگ درآورد. حتما اختلاف و تمایز وجود خواهد داشت.
**هزاوه: ما هیات نظارتی در دانشگاهها داریم و مشخص نیست معنی این نظارت چیست. دانشجو مستقل است و به دنبال فعالیت قانونی است. اما گاهی نظارت فراقانونی است. رئیس دانشگاه و مسئولین تغییر می کنند ولی نماینده نهاد رهبری تقریباً ثابت هستند. جایی که موضوع فراقانونی شود، سلیقه افراد دخیل میشود. یک فرد روشناندیشی در نقش نماینده نهاد رهبری ممکن است فضای بازتری دردانشگاه ایجاد کند، یا برعکس.
حمایت پررنگ نهاد از جناح اصولگرا یا انقلابی باعث تغییر نگاه دانشجویان میشود؛ در دانشگاه صدها طیف فکری دانشگاه داریم.
نهاد باید در چارچوب قانون، فرصت نقد بدهد؛ نهاد باید بانی رفع تبعیض باشد. از سوی دیگر باید سنجشی در مورد عملکرد نهاد نمایندگی رهبری در میان دانشجویان، فارغالتحصیلان و اساتید صورت بگیرد که عملکردشان چطور بوده است؟
به نظرم اساسنامه نهاد نیاز به تغییر دارد. خودشان میگویند ما دنبال پیاده کردن منویات رهبری هستیم. من فکر میکنم که بهتر است ارتباط را دوطرفه کنند. یعنی دانشجو هم از رهبری مطالبات و انتظار دارد، در تریبونهایی که در این سالها در اختیار دانشجویان قرارگرفته است، به بسیاری از طیفهای فکری تریبون داده نشده است. بالاخره میخواهند رهبری صدای همه طیفهای دانشجویی را بشنود یا نه؟
**ایرنا: این عدم آگاهی و اطلاع از قوانین به نظر شما ضعف دانشجو و تشکلهای دانشجویی است، یا مشکل از نهاد است و یا تعمدی از ابهام و عدم شفافیت و عدم اطلاع دانشجو از قوانین وجود دارد؟
**هزاوه: این ضعفی نهادین است. من ندیدم کارگاهی توسط دانشگاه برای آشنایی با حقوق دانشجویی برگزار شود؛ یا حداقل منشور دانشجویی به دانشجویان داده شود! نهاد رهبری، نهادی فرادولتی است که با تغییر دولتها تغییر چندانی نمیکند.
نهادها بهطورکلی جدا از اشخاص نیستند. هرچقدر هم که ما اساسنامه فراگیر و خوب داشته باشیم، زمانی که نهاد تمام کارکنان و نمایندههایش از یک جناح سیاسیاند، ابزار یک جناح میشود. بررسی کنیم، کارمندانی که استخدام میشوند، از کدام جناحهای سیاسیاند؟ حوزویانی که به کار گرفته میشوند از کدام گرایش فکری هستند؟
**ایرنا: در باره ارتباط نهاد نمایندگی با دانشجویان و کارمندان نظر شما چیست ؟
**کمالی: نهاد جایی مستقر است که عمده اعضای آن دانشجو هستند. نهاد رهبری قرار است چه کسی را هدایت و حمایت کند و بر اعمال چه کسی نظارت داشته باشد؟ ارتباط نهاد نمایندگی رهبری با بدنه دانشجویی محسوس نیست. نهاد در نقش میانجی به پرکردن شکافها و البته ایجاد یک جامعه همگرا و متکثر دانشجویی کمک کند.
نهاد رهبری، اصولا رویکرد ثابتی دارد، با توجه به معضلات و دشواریهایی که وجود دارد، بدیهی است که هیچ نهادی نتوانسته چندان موفق عمل کند.
**هزاوه: در این سالها نهاد رهبری سیاستهای خود را در بعضی موارد بازتعریف کرده است. البته نقش و جایگاه ثابتی داشته، اختیارات زیاد و ثابتی داشته و تقریباً در اکثر شوراهای تأثیرگذار دانشگاه هستند اما با توجه به تغییر دولتها، گاهی این رویکردها تغییر کرده و نمیتوان منکر آن شد.
دولت آقای احمدینژاد یا روحانی سرکار میآید، قشری دانشجو دانشگاه را ازدست میدهند. زمان احمدینژاد ما نه نشریه داشتیم و نه تشکل اما طرف مقابل در دولت روحانی از این امکانات محروم نشد. طی این سالها نماینده رهبری در دانشگاه ثابت بود. انتظار از نهاد این بود که از قانون و حق دانشجو حراست میکرد.
نهاد اکثراً با طیف خاصی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی، در ارتباط است. در حالی که بین تودهی دانشجو ممکن است کسانی هستند که مواد مخدر،مشروبات الکلی مصرف میکنند اما نهاد رهبری با تودهی عظیمی از دانشجویان در ارتباط نیست. یا برای مثال مسئله دینگریزی دانشجویان و نگرانی از تبدیل دینگریزی به دینستیزی را به نهاد نمایندگی رهبری منتقل میکنیم، انتظار داریم پایشهای جدی انجام بشود. اما نهاد منکر مسئله دینگریزی دانشجویان میشود.
در سایت نهاد رهبری دو خبر از پناهیان، چهار-پنج خبر از آقای رستمی و یک خبر از رهبری است. گویی هیچ اندیشمندی نداریم. مثلا مسجد دانشگاه و سخنرانان آن در اختیار نهاد نمایندگی رهبری است. بیایید عملکرد نهاد نمایندگی رهبری را بررسی کنیم. چه کسانی که دعوت شدهاند ؟ چرا گروهی حذف شدهاند؟ تبیین ارزشهای اسلامی را فقط آقای پناهیان بلدند و مابقی سواد اسلامی ندارند
چرا نماینده رهبری در دانشگاه خود را پاسخگو نمیداند؟چرا آقای محمدیان در این دوازده سال، به خصوص در این سه سال پس از درخواست مجوز اتحادیه،درخواست دیدار ما را نپذیرفتند؟ چرا برخی از مسئولان عالیرتبه نهاد- که انقدر به ما اتهام و افترا زدند- یک جلسه نیامدند تا لااقل قیافه دوستان را ببینند؟
انتظار دارم که آقای رستمی که جوانتر هستند و تازه کار خودشان را شروع کردهاند، تغییر رویکرد بدهند. ما نمیتوانیم طوفان پیشرو را، کتمان کنیم. موج مهاجرت اتفاق افتاده است؛ من اگر احساس کنم وقتی میخواهم اتحادیه تأسیس کنم و همه روندهای قانونی را طی کنم با ادعای یک مسئول مانع ایجاد میشود؛ این رفتار نهفقط به تشکلها که بهکل جامعه این پالس را میدهد که قانون، کشش خواست شما را ندارد و بن بست وجود دارد.
**ایرنا : در بحث دینگریزی دانشجویان یکی از جوابهایی که در این مدت مسئولین نهاد میدهند، این است که ما سیاستگذار هستیم و ما مجری این سیاستها نیستیم و این وظیفه ریاست دانشگاه و وزارتین هست. این را میپذیرید؟
**هزاوه: دانشجوها حدود 16 یا 14 واحد معارف میگذرانند. نهاد در مساجد و خوابگاهها نفوذ دارد. نهاد در مورد کوچکترین سیاستهای دانشگاه و برنامههای تشکلها میتواند نظر دهد. نمیشود من یک سیاستی بگذارم و نتیجه نداد بگویم که اشکال از مجری است. مقبولیت کاملاً با عملکرد گرهخورده است.
**ایرنا : در بحث مطالبات و نسبت مطالبات دانشجویی با نهاد رهبری و اینکه اساساً نهاد رهبری در کجای این مطالبات ایستاده است؟
**کمالی: باید از نهاد پرسید برای بازداشت ها و احکام سنگینی که اخیرا تعدادی از دانشجویان را گرفتار کرده، چه گامی برداشته است ، علم سیاست و علم اقتصاد به ما به عنوان دانشجو می آموزد که رفع بحران ها و معضلات تنها با یک دیدگاه بلند و از مجرای همکاری، همگرایی و بهرهگیری از توانمندیهای تمام نیروهای موجود، میسر است. راه رهایی از شکست و دشواریها، استقرار نهادهای فراگیراست. نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه میتواند عنصر انسجام دهنده باشد؛ یعنی فعالانه مداخله کرده تشکلهای دانشجویی با رویکرد مختلف را، به سمت هدفی مشترک که تلاش برای توسعه ایران است، سوق دهد.
**ب.ل **1601**