به گزارش سایت دفتر مشق به نقل از خبرگذاری کتاب ایران
به گزارش
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) پیرو پیشنهاد مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مصوبه هیات امنای مؤسسه برای تشکیل گروه «فلسفه و علوم در تمدن اسلامی (علوم حکمتبنیان)،
اولین جلسه شورای علمی گروه «فلسفه و علوم در تمدن اسلامی» در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، به ریاست علیاکبر ولایتی با حضور عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه، محمود مصدق، استاد داروسازی، حسن بلخاری، استاد هنر و معماری حکمی، محمدحسین نائیجی، استاد هیئت و ریاضیات حکمی در حوزه علمیه، ابوالقاسم رحمانی، محقق منطق و هیئت، رضا کوهکن، محقق کیمیا، محلوجی، متخصص و محقق تاریخ طب و شهین اعوانی، معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی مؤسسه، دبیر جلسه تشکیل شد.
در ابتدای این جلسه، ولایتی بر ضرورت احیای تراث علمی و فرهنگی و نیز ضرورت اشاعه و ترویج این علوم در دانشگاهها به خصوص در علوم انسانی تأکید کرد و گفت: تاکنون در پیوند علوم و تمدن اسلامی و نیز شناخت صحیح آن در پژوهشگاههای علمی کشور و نیز شناساندن روشمند و حکیمانه آن در دانشگاههای کشور کوتاهی شده است. آگاهی و علم نسبت به سیر تاریخی و دستاوردهای علوم در تاریخ تفکر ایرانی ـ اسلامی و اشاعه آن سبب بالارفتن اعتماد به نفس و خودباوری جوانان میشود.
در تعریف تمدن اسلامی، تاکنون در یافتن رابطه بین اسلام و تمدن اسلامی کوتاهی شده و این امری است که به جد باید آن را بیابیم. ما باید در کتابهای درسی معرفی دانشمندان مسلمان و نخبگان ایرانی نظیر ابوریحان بیرونی و مثلاً رسالة التفهیم او، ابنسینا و نوآوریهای او در طب، هیئت، ریاضیات و... همچنین قطبالدین شیرازی، خواجه نصیرالدین طوسی و... را معرفی کنیم و به جوانان ما در مقاطع مختلف تحصیلی نقش این دانشمندان را در پیشبرد علم بیاموزیم.
اغلب بحثهای مطرح شده در این جلسه بر این محورها بود: حکمای ما طبیب بودهاند و نوع نگاهشان به علاج امراض این بوده است که طبیب خداوند است و پزشک معالج است. تجربهای که کشور در طب سنتی دارد که در ابتدا با موج مخالفت روبهرو شد ولی در روند علمی آن سبب شد که حالا به تولید دارو برسد و وزارت بهداشت هم آن را تأیید کند و اطباء متخصص در علوم جدید نیز آن را بپذیرند، این تجربه در سایر علوم به کار گرفته شود. حکمای مسلمان در ریاضیات، فیزیک، نجوم، طب، نورشناسی و... دارای آثار بینظیر هستند که میباید به عنوان اولین قدم، این آثار احیا شوند.
جدایی علوم از یکدیگر و نیز انفصال مبانی علوم از مابعدالطبیعه از یک طرف و انفصال ریشه علوم از طرف دیگر سبب شده که ارتباط علوم از بین برود. ظهور فلسفههای مضاف و فلسفه میانرشتهای برای جبران چنین نقیصهای است. اگر بخواهیم مؤلفههای علوم حکمت بنیان را به طور خلاصه برشماریم، این علوم سه محور یا مؤلفه اصلی دارند: علوم حکمتبنیان، مبانی متافیزیکی دارند، علومی هستند که جامعیت دارند و ارزشپایهاند یعنی در هر سطحی حافظ ارزشهای اخلاقی و دینی هستند.
رحیمی احیای میراث را در سه مرحله به شرح زیر مطرح کرد: ۱- شناسایی میراث به صورت دقیق ۲- اعتبارسنجی و گزینش ۳- احیای بخشی که قابلیت کاربستی در روزگار ما دارد. نظیر دیدگاه ابنهیثم در موضوع نور. علاوه بر این باید مشخص شود که علوم حکمی با غیرحکمی مثلاً در ریاضیات چه تفاوتی و چه تبعاتی دارند. جایگاه علوم و فنون جدید و نسبت آن با علوم حکمی نیز باید مشخص شود.
محلوجی کرمانشاهی که تاریخ طب خوانده و نیز تخصص در ماساژ درمانی دارد و از وزارت بهداشت درجه «حکیم» گرفته است، موضوع خود را حول محور نظر و عمل در طب سنتی مطرح کرد و گفت موفقیت وقتی در این زمینه به دست میآید که طب سنتی بومی شود و با فرمول جدید ارائه شود.
بلخاری مضار جدایی علوم از یکدیگر در روزگار ما را مطرح کرد که سبب انفصال مبانی مابعدالطبیعی از علوم جدید شده و در هم تنیدگی نیمکره چپ و راست و جابجایی وظایف و مسئولیت دو نیمکره شده است. ظهور فلسفههای مضاف و ظهور علوم میانرشتهای که در سطح جهان مطرح است، تلاشی برای حل این معضلات است ولی ما شاهد آن هستیم که در علوم میانرشتهای، باز هم مبانی مابعدالطبیعی مفقود است. در تبین اندیشه حکمتبنیان، ایقان و اتقان است. نظریة فاقد عمل اصلاً حکمت محسوب نمیشود.
کوهکن معتقد است؛ شناخت طبیعت، شرق و غرب ندارد. همه ما دریک کشتی نشستهایم. رویکرد ما بهتر است که در شناخت امر طبیعی (natural) باشد تا کاروان علم را به پیش ببریم. احیای تراث و کشف مبانی از یکدیگر جدا نیستند. از رنسانس به بعد علوم از مابعدالطبیعة قدیم جدا شدند و به مابعدالطبیعة جدید روی آوردهاند. ایشان پیشنهاد کردند که «علم حکمی» به جای «علم اسلامی» مطرح شود. علم جدید، طب جدید استعمارگر است. هر یک دیگری را رقیب میداند در صورتی که نگاه علم سنتی و طب سنتی به یکدیگر رقیبانه نیست بلکه رفیقانه است. از ویژگیهای علم حکمتبنیان، نگاه توحیدی است. سئوال این است که آیا علم حکمت بنیان متدولوژی خاص خود را دارد؟
خسروپناه نیز سه ویژگی علوم حکمتبنیان را این چنین برشمرد: ۱- دارای مبانی متافیزیکیاند؛ ۲- جامعیت دارند؛ ۳- ارزشپایه یا ارزشمدارند.