به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ هشت سال دفاع مقدس یکی از درخشان ترین عرصه های دفاع محسوب می شود؛ هنگامه ای که ملت ایران در اتحادی بی نظیر و یکپارچه به مصاف با دشمن متجاوز رفتند و برای حفظ و پاسداری از خاک وطن، سراسر عشق، ایثار و شجاعت شدند، پس از پایان جنگ نیز مجاهدانی از تبار شهیدان برای دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) در قامت مدافعان حرم در جنگ با اندیشه های افراطی و تکفیری، جامه زیبای شهادت برازنده قامت آنها شد و تحسین جهانیان را برانگیختند. بنابراین روزنامه های مختلف به منظور ارج نهادن به این ارزش ها و برجسته سازی تلاش های این ایثارگران با انتشار گزارش ها و مطالبی در محورهای گوناگون به این مهم پرداختند.
** دفاع مقدس، نماد مقاومت مردم ایران
هشت سال دفاع مقدس، یادآور مقاومت دلیرانه مردمی است که با عزم و ایمانی راسخ در مقابل هجمه همه جانبه دشمنان دین و وطن ایستادگی کردند تا خالق ارزش هایی والایی باشند که تاریخ این کشور به آنها افتخار کند.
روزنامه «جام جم» در گزارشی با انتشار عنوان «سازندگی در جنگ» نوشت: خیبر قایق نیست؛ پل خیبر طولانیترین پل شناور نظامی جهان با مواد جدید و پایدار در مقابل بمباران بود. خبرگزاری فرانسه سوم فروردین 63 اعلام کرد: «به گفته مسؤولان دولتی آمریکا دست یافتن به پل قایقی با چنین طولی در تاریخ نظامی مدرن بیسابقه است.» از این خبر معلوم میشود آنها نفهمیده بودند پل خیبر قایق نیست. طراحی پل حاصل مطالعات و کار شبانهروزی شهید مهندس بهروز پورشریفی و جهادگران جهادسازندگی و همکاری سپاه و قرارگاه صراطالمستقیم بود. جهادگران با ساخت قوطیهای توخالی به طول 2.5 متر و عرض دو متر و ارتفاع 40 سانتی متر و پرکردن آنها با یونولیت و اتصال آنها به هم، جادهای شناور به طول 13 کیلومتر و عرض چهارمتر ساختند که در عملیات خیبر و حفظ جزایر مجنون نقش زیادی داشت. خودروهای سبک میتوانستند با سرعت 20 کیلومتر در ساعت از روی این پل یونولیتی عبور کنند.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «حکایت جستوجوگران نور» در گفت وگو با عضو گروه تفحص شهدا که طعم اسارت در زندان ابوغریب را چشیده است، آورد: ای کاش 30 سال پس از پایان جنگ، مصائب جنگ واقعا تمام شده بود. ایکاش میشد تمام و کمال نوشت وقتی گروه تفحص شهدا کولهبار چشم انتظاری خانوادهها را میاندازند روی دوش و میروند آن سوی مرز، چهها میبینند. ایکاش میشد بیکم و کاست نوشت سید داوود امیر واقفی، رزمنده همیشه حاضر جنگ و عضو گروه تفحص مفقودین حین کار چطور اسیر شد و سه سال زندانی زندان جهنمی ابوغریب بود، ای کاش مصلحتها میگذاشت. داوود، افسانه نمیگوید.
30 سال پس از پایان جنگ، زندگی خیلیها هنوز بر مدار جنگ میگردد. جنگ حالا خزیده در ذهن آدمها، شده خاطره، شده داغ مثل داغ زندگی داوود که هنوز اشک به چشمهایش میپاشد. او یکی از معجزات جنگ است. از آن معجزهها که شیشه در بغل سنگ سالم میماند و میشود راوی جنگ، نقال عاشورا در عاشورای جبههها.
روزنامه «جوان» در گزارشی با درج عنوان «زیارت کربلا بهترین خاطره دوران اسارتم بود» در گفت وگو با جانباز و آزاده جنگ تحمیلی سرهنگ رحیم رحیم نوشت: با آنکه در 27 تیر 1367 قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد، اما ارتش بعث عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد و با دست پر در مذاکرات حضور یابد. هرچند دشمن در این راه موفقیتی به دست نیاورد، اما تعداد نسبتاً زیادی از رزمندگان در همین ایام به اسارت درآمدند. جانباز رحیم رحیم از افسران ارتشی بود که بعد از پذیرش قطعنامه و در 31 تیر 1367 به اسارت دشمن درآمد.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «خانوادههای مستضعف هسته اصلی مقاومت ملت ایران در جنگ بودند» آورد: جانباز صابر صفیخانی از خانوادهای انقلابی است که تمامی فرزندان ذکور این خانواده در جریان انقلاب و دفاع مقدس حضور فعالی داشتهاند، به طوری که یکی از برادران صفیخانی در دوران طاغوت به دلیل فعالیتهای سیاسی به زندان افتاده و برادر دیگر نیز در دفاع مقدس به اسارت بعثیها درآمده بود. غیر از این دو، فتحالله صفیخانی در جبهه شهید شده و خود صابر و دیگر برادرش نیز به مقام جانبازی نائل شدهاند.
روزنامه «جوان» در گزارشی دیگر با عنوان «معجزهای رخ داد که شاید در تاریخ بینظیر باشد» نوشت: عملیات والفجر4 در 27 مهر 1362 در مناطق مرزی کردستان انجام گرفت. این عملیات بر آن بود تا فرورفتگی دره شیلر از خاک عراق به داخل ایران را تحت تسلط و تصرف رزمندگان درآورد. در این عملیات لشکر27 محمدرسولالله(ص) به فرماندهی شهید همت به عنوان لشکری خطشکن وارد عمل شد و شهدای نسبتاً زیادی نیز داد. شهید همت بعد از این عملیات به جهت حفظ روحیه نیروهایش، در اردوگاه قلاجه که آن زمان محل اسکان لشکر27 شده بود، سخنرانی ویژهای انجام داد. متن این سخنرانی امروز یکی از بهترین اسناد در تشریح عملیات والفجر 4 است.
این روزنامه همچنین در گزارشی دیگر با عنوان «آموزگاری که به نام وطن درس آزادگی و شجاعت داد» آورد: از زیباییهای دفاع مقدس حضور معلمان و دانشآموزان در کنار هم در جبهه و سنگر بود. استاد و شاگردان دیروز در جبهههای نبرد همرزمانی راستین و حقیقی شدند و با رشادتشان صحنههایی ماندگار را خلق کردند. حضور داوطلبانه همه اقشار در جنگ و رفاقت و دوستیشان در جبهه یکی از جلوههای زیبایی است که هیچ گاه کهنه نمیشود. عبدالرسول قادریان یکی از همان جوانانی بود که تازه با هزاران آرزو شغل دبیری را برای خود انتخاب کرده بود و میخواست با آموزش و تربیت دانشآموزان نقش مهمی در ساختن کشورش داشته باشد، اما خبر نداشت دست تقدیر سرنوشت دیگری را برای او رقم خواهد زد و او به شکل دیگری تاریخساز خواهد شد.
روزنامه «جوان» در گزارشی عنوان «دشمن سیلی اول را در دومین روز جنگ از نیروی هوایی خورد» را منتشر کرد و نوشت: نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نخستین روزهای جنگ ضربات سنگین و مهلکی به ارتش بعث عراق وارد کرد. صدام که خیال میکرد ارتش ایران انسجام و توان لازم را برای دفاع و مقابله ندارد، با عملیات بزرگ «کمان 99» در دومین روز جنگ شوک بزرگی را متقبل شد و بخشی از توان نظامیاش را از دست داد. در این عملیات پایگاههای نظامی و مناطق استراتژیک عراق مورد حمله نظامی قرار گرفت و از بین رفت. یک سال بعد، عملیات «اچ 3» که یکی از بزرگترین عملیات هوایی دنیا بود انجام شد و دورترین پایگاههای هوایی دشمن را مورد حمله قرار داد.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «زیر آتش دشمن هیچکس حاضر به رهاکردن نمازش نشد» به نقل از مرتضی حسینی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، آورد: گاهی که فاصله بین دو عملیات زیاد میشد برخی رزمندگان که عموماً بسیجی و داوطلب بودند، میگفتند وقتی عملیات نیست ما در جبهه نمیمانیم تا از بیتالمال هزینه بیشتری برای ما نشود. میگفتند ما میرویم خانه و هر وقت زمان عملیات شد برمیگردیم.
روزنامه «جوان» در گزارشی دیگر با عنوان «سیزدهبدرهایی که بوی شهید میدهند» نوشت: فرهاد شعبانی بیش از یک سال در جبهه حضور داشت و در عملیات محرم تکتیرانداز بود. در آن عملیات فرهاد با اصابت 11 ترکش مجروح شد و به پشت جبهه منتقل و بعد از مدتی در بیمارستان لنگرود بستری شد، اما عفونت شدید بدنش را فرا گرفت و این بار او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند که در همان بیمارستان به تاریخ 13 فروردین 1362 به شهادت میرسد.
در ادامه به روایت برادرش محمد شعبانی آمده است: ما هیچ وقت در 13 فروردین بیرون نمیرویم. هنوز حال و هوای فروردین 1362 در ذهنمان است که در بیمارستان تهران کنار فرهاد بودیم، 13 فروردین برای ما یک روز بهیادماندنی است و خانه میمانیم و یاد فرهاد را گرامی میداریم.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در گزارشی با عنوان «مهاجر در راه خدا که عمرش به جهاد و دفاع گذشت» آورد: محسنالله داد (الهی) معاون عملیاتی ستاد جنگهای نامنظم و فارغ التحصیل فوق لیسانس در رشته مدیریت بازرگانی (MBA) از دانشگاه T.S.U شهر «هیوستن»، ایالت تگزاس آمریکا بود. محسن بعد از ملاقات شهید چمران شیفته و شیدای شخصیت دکتر شد و برای همسرش چنین نوشت: «دکتر مصطفی، دوست، معلم، همراه، همکاسه، مربی، مرشد، امید من است. که اگر تو او را ببینی و با زندگیش آشنا شوی، به زندگی امیدوار خواهی شد.»
پس از شهادت چمران به تهران مراجعت و مدتی را صرف رسیدگی به امور کارخانه تحت مدیریت خود نمود و وقتی شنید که عملیاتی در منطقه شحیطیه در مسیر تپههایالله اکبر به بستان در جریان است، خود را به جنوب رساند. سرگرد فرتاش در مورد محسنالله داد میگوید که وقتی پیش من آمد گفت که من خواب دیدهام شهید چمران یک چشم ندارد. من همان چشم او هستم، آمدهام که پیش او بروم. وی در جریان عقب آوردن نیروها با ترکش توپخانه دشمن در 10 شهریور 1360 به شهادت رسید.
این روزنامه همچنین در گزارشی با انعکاس عنوان «شهادت و ایثار یک بسیجی گمنام» نوشت: در شب مرحله سوم عملیات والفجر 4 ستون نیروهای گردان مالک به چند رشته سیم خاردار حلقهای دشمن رسیدند که راه گردان را سَد کرده بود. آنجا یکی از برادرها وقتی میبیند خطر اِتلاف وقت و عقب ماندن گردان مالک از سایر گردانها، دارد عملیات را تهدید میکند. با شکم روی سیمهای خاردار حلقوی میخوابد و به بچههای گردان مالک میگوید: برادرها؛ معطل نکنید، پایتان را روی من بگذارید و از اینجا رد بشوید بچه بسیجیها، از سر ناچاری پذیرفتند و همگی پا بر روی پشت آن برادر گذاشتند و از آنجا عبور کردند.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در گزارشی دیگر با عنوان «عملیات ظفر 2 پاسخی به بمباران شیمیایی روستاهای کردنشین عراق» آورد: این عملیات در 12 مهر 1366 با رمز مبارک «لبیک یاحسین(ع)» در منطقه عملیاتی شهر کفری از استان کرکوک، به منظور پاسخگویی به شرارتهای رژیم بعث در بمباران شیمیایی و ویران ساختن روستاهای کردنشین استانهای شمالی عراق و نیز با هدف انهدام تاسیسات نظامی و اقتصادی عراق آغاز شد. رزمندگان تحت امر قرارگاه رمضان، متشکل از نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و لشکر 9، در نخستین ساعات عملیات، سلسله ارتفاعات مهم کفری داغ را پس از انهدام نیروهای دشمن تحت کنترل وتصرف خود درمیآورند. رزمندگان لشکر 9 بدر با یک مانور پرتحرک، پس از وارد آوردن تلفات و خسارات سنگین، قرارگاههای دشمن را به تصرف درمیآورند و مقدار قابل توجهی از وسایل جنگی را به غنیمت میگیرند که بدین ترتیب مقدمه انهدام تاسیسات شهر کفری فراهم میشود.
این روزنامه همچنین در گزارشی دیگر با عنوان «آزمونی برای عملیات کوهستانی و آزادسازی غرب شهر سومار» نوشت: 36 سال پیش در نیمه شبی در منطقه غرب و شهر سومار عملیات مسلم ابن عقیل آغاز شد. این عملیات با حضور شهید محراب عطاء الله اشرفی اصفهانی و به فرماندهی شهیدحاج محمدابراهیم همت به اجرا درآمد، پیش از عملیات رزمندگان غیور سپاه اسلام دعای کمیل امیرالمومنین را زمزمه کردند و با قرائت «دعای توسل» دست نیاز به سوی معبود خویش گشودند تا راه هدایت و پیروزی را به رویشان بگشاید.
روزنامه «اطلاعات» در گزارشی با عنوان «سردار شوشتری، شهید راه وحدت» آورد: بچه روستا بود و در یک زندگی سخت همراه با مشکلات مالی بزرگ شده و فردی رنج کشیده و بسیار محکم بود. به همین خاطر در طول زندگی خود، به محرومان توجه ویژه داشت و خدمت به آنان را عبادتی بزرگ می دانست. در رخدادهای کردستان و گنبد کاووس در سالهای 1358و 1359به عنوان یک رزمنده، کیلومترها از خانه خود مهاجرت کرد و در خط مقدم انقلاب اسلامی حاضر میشد و از انقلاب و تمامیت ارضی کشورش دفاع میکرد. با آغاز جنگ، فرماندهی لشکر پنج قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ بود.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «جانبازان، طلایه دار ورزش قهرمانی کشور» نوشت: سهشنبه 24 مهر در تقویمها «روز ملی پارالمپیک» نامگذاری شده است. بر همین اساس مروری بر تحولی که جنگ تحمیلی در ورزش کشورمان داشته است خواهیم داشت. با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359 و جانبازی برخی از رزمندگان روزبهروز به آمار ورزشکاران این رشته افزوده شد که این مسأله نقطهعطفی در تاریخ فدراسیون محسوب می شود. در اردیبهشت 1360 نخستین تیم ورزشی افراد جانباز و معلول کشور در رشته بسکتبال با ویلچر به کشور یوگسلاوی اعزام شدند از تحولات در این سال تغییر نام فدراسیون به فدراسیون ورزش هایجانبازان و معلولان بود.
** خاطرات دفاع مقدس، میراث نسلی ایثارگر
شهادت در فرهنگ اسلام، ارزشمندترین و گرانبهاترین حرکت به شمار می رود و شهیدان هشت سال دفاع مقدس تضمین کنندگان، امنیت و اقتدار ایران هستند.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «روایتی از 72 غواص عملیات کربلای 4» نوشت: «غواصها بوی نعنا میدهند» کتابی به قلم حمید حسام، نویسنده نام آشنای حوزه دفاع مقدس است که در پرونده کاریاش
کتاب معروف «وقتی مهتاب گم شد» دیده میشود. حمید حسام در این کتاب روایتهایی از 72 شهید غواص لشکر انصارالحسین (ع) همدان را در قالب داستانهایی کوتاه آورده است که از حیث قلم و گیرایی، خوانندگان بسیاری را جذب کرده است. این کتاب به چاپهای متوالی نیز رسیده است.
در قسمتی از این گزارش آمده است: داستان «غواصها بوی نعنا میدهند» از پادگان آموزشی گتوند شروع میشود و به اروندرود میرسد. هنگامه کربلای 4 که لو رفته بود و بسیاری از غواصهای خطشکن یا شهید شدند یا به اسارت درآمدند. راوی داستان اول شخص مفرد است. راوی به اسارت دشمن بعثی درمیآید و اوست که داستان شهادتها، اسارتها و سختیها را تا دل مقرهای مخوف دشمن بیان میکند. پایان داستان با شروع عملیات کربلای 5 رقم میخورد.
روزنامه «کیهان» در گزارشی با عنوان «ایمان به امداد الهی در سخنانش مشخص بود» به مناسبت یادبود فرمانده شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی در گفت وگو با مدیرعامل بنیاد فرهنگی، هنری سرلشکر شهید حاج حسین همدانی آورد: سردار شهید همدانی در 1329 در آبادان دیده به جهاد گشود و در 65 سالگی پس از 40 سال مجاهدت و نبرد در راه اسلام در 16 مهر 1394 در نبرد با تروریستهای تکفیری در سوریه به فیض شهادت نایل آمد.
در ادامه به نقل از حاج بهرام دوستپرست مدیرعامل بنیاد فرهنگی، هنری سرلشکر شهید حاج حسین همدانی آمده است: سردار حاج حسین همدانی در همان ابتدای جوانی در صف مبارزان انقلابی درآمد و با حضور در محضر آیتالله شهید مدنی در همدان به مبارزه به رژیم شاهنشاهی پرداخت.
این روزنامه با درج عنوان «خانواده معظم شهدا مایه فخر ملت و عزت کشور هستند» نوشت: رئیسجمهوری شامگاه چهارشنبه در دیدار مادر و خانواده معظم شهیدان رسول و منصور ملاعباسی، دیدار با خانواده معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران را افتخاری برای مسئولان دانست و گفت: خانواده معظم شهدا مایه فخر ملت و عزت کشور هستند و ایثار و فداکاری آنان در راه دفاع از کشور و ملت ایران ماندگار خواهد بود. شهید رسول ملاعباسی سال ٥٩ در ١٩سالگی در منطقه سرپل ذهاب و شهید منصور ملاعباسی در همان سال و در ٢٠ سالگی در اهواز به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. مرحوم حسن ملاعباسی پدر این 2 شهید والامقام نیز در 1378 دعوت حق را لبیک گفته و به رحمت خدا پیوسته است. جانباز قاسم چنانی در 1365 در منطقه شهرستان شوش، روی مین رفته و علاوهبر از دست دادن یک چشم خود هر 2 پایش نیز از زانو قطع میشود.
روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «دوران طلایی ادبیات مقاومت» در گفت وگو با محمدرضا سنگری به ارزیابی فراز وفرود ادبیات دفاع مقدس پرداخت و آورد: بسیاری از آثار شاخص ادبی دفاع مقدس، پس از پایان جنگ نوشته شدند. در این میان نویسندگانی که برخوردار از تجربه مستقیم حضور در جنگ و هم نفسی با رزمندگان و زیست در فضای جبههها بودند با تلاش برای آموختن فنون نویسندگی، قلم به دست گرفتند و پس از مدتها چالش با قلم و کاغذ آثار فاخری در ادبیات دفاع مقدس آفریدند.
دکتر محمدرضا سنگری از جمله نویسندگان پرکاری است که در طول سه دهه گذشته کتابهای بسیاری را به بازار نشر روانه کرده است. برخی از کتابهای ایشان را بهدلیل چاپهای مجدد میتوان در دسته آثار دیده شده در حوزه ادبیات دفاع مقدس بدانیم. این نویسنده، محقق و عاشورا پژوه در موضوعات دفاع مقدس، تربیت دینی، روانشناسی، نقد ادبی و شعر و نثر کتابهای متنوع و ارزندهای دارد. از جمله آنها میتوان به «سوگ سرخ»، «سیب و عطش»، «چهل روز عاشقانه»، «پیوند 2 فرهنگ: عاشورا و دفاع مقدس»، «نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس» نام برد.
** مدافعان حرم، نامداران گمنام
مدافعان حرم، دلاورمردانی که در گمنامی با پذیرش راه سرخ شهادت بی آنکه به نام و نشان خویش بیاندیشند در اوج صلابت و افتخار، راهی کارزار مبارزه با اندیشه های افراطی عصر حاضر شدند تا با نثار خون خویش پرچم اسلام ناب محمدی را به اهتزاز درآورند.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «چشمهای شیدایی شهادت را فریاد میزد» نوشت: از شهید علی الهادی احمد الحسین به عنوان کوچکترین شهید مدافع حرم حزبالله لبنان یاد میشود. وی که هنگام شهادت تنها 17 سال داشت، یک جوان با ظاهری امروزی، اما باطنی کربلایی بود که داوطلبانه رهسپار جبهه سوریه میشود و در 27 خرداد 1395 در خانطومان به شهادت میرسد.
در ادامه روایتی از این شهید مدافع حرم لبنانی از زبان مصطفی حسنزاده یکی از دوستان ایرانی شهید آمده است: علی بعد از اینکه نظر مسوولانش را برای اعزام جلب کرد به عنوان بهیار به جبهه سوریه اعزام شد. بعدها شنیدم که آنجا بیشتر کارهای رزمی انجام میداد تا پرستاری و بهیاری. عکسهایی هم که از ایشان منتشر شد نشان میداد یک نیروی تمامعیار رزمی است.
روزنامه «کیهان» در گزارشی با درج عنوان «سردارِ مهر و عدالت» به مناسبت یادبود فرمانده شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی آورد: سردار شهید حسین همدانی، یکی از پهلوانان ما در عصر معاصر بود که مهر 1394 در حلب به لقاءالله رسید. حسین همدانی از نسل اسوههایی بود که از اسطورههای تاریخی و خیالی فراتر رفتند؛ امثال رستم و اسفندیار اگر فقط در افسانهها به نبرد با دیوها پرداختند و آرش جان خود را در کمان نهاد تا مرزهای این سرزمین ایمن بمانند، امثال حسین همدانی در دنیای واقعی، با اهریمنان به مبارزه پرداختند و جان دادند تا حرم پاک اولیای الهی و حریم انسان و انسانیت در امان بماند. سردار حسین همدانی یکی از همین ابرقهرمانان است که همه عمر خود را برای برپایی و سرافرازی اسلام و ایران و مردم کشورش در میدان جنگ ماند و یک لحظه آرام نماند، تا به شهادت رسید.
این روزنامه در گزارشی با انتشار عنوان «شیعه و سنی در افغانستان به شهدای مدافع حرم افتخار میکنند» نوشت: دکتر «سید محمدعلیشاه موسوی گردیزی» در ایران به چمران افغانستان معروف است. مجاهدی که در مدرسه همیشه شاگرد اول بود در دانشگاه در رشته پزشکی قبول میشود، اما درس را رها میکند و با کمونیستها میجنگد با شروع جنگ ایران و عراق به ایران میآید و بارها در خط مقدم جنگ حضور مییابد به گفته خودش، زمستانها در ایران با صدام میجنگید و در تابستانها در افغانستان با روسها و کمونیستها. در زادگاهش به «بچه خمینی » معروف بوده است.
بعد از جنگ، تحصیلات ناتماش را در رشته پزشکی در ایران به اتمام میرساند. به زادگاهش برمی گردد و عضو «لویه جرگه» میشود (مجلسسنتی بزرگان) بچه خمینی که در مخالفت با حضور آمریکاییها در افغانستان شهره بوده، نیمه شبی دستگیر و روانه زندان «بگرام» میشود و از آنجا نیز پس از شکنجههای فراوان به گوانتانامو فرستاده میشود.
پژوهشم**1699**2059**9131