به گزارش سایت دفتر مشق به نقل از خبرگذاری کتاب ایران

ششم رسید ' title='«جز زیبایی ندیدم» به چاپ ششم رسید' border='0' id='docBigImg'>
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «جز زیبایی ندیدم» به قلم غلامرضا امامی، روایتی متفاوت از زندگینامه اسوه صبر و استقامت؛ حضرت زینب (ع) است که در آستانه سیو دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برای ششمین بار از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی به چاپ رسید.
نام این کتاب برگرفته از سخن زیبای حضرت زینب (س) هنگام اسارت، در دربار یزید و در پاسخ به اوست. یزید رو به حضرت زینب (س) کرد و در حالیکه مست غرور بود، گفت: «خدا را شکر که شما را خوار نمود! بعد از حضرت زینب سؤال کرد: کار خدا را با برادر و اهل بیت چگونه یافتی؟» زینب کبری (س) در جواب فرمود: «و ما رأیتُ الاّ جمیلاً...؛ هیچ چیز جز زیبایی ندیدم. اینان (امام حسین و یارانش) گروهی بودند که خداوند شهادت را برای آنان مقرر نمود و در قیامت خداوند بین تو و آنها قضاوت مینماید...» (علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 45، ص 115، باب 39).
در بخشی از این کتاب، رویای حضرت زینب (س) در کودکی اینگونه روایت میشود: «لرزهای دیگر دل کوچک دخترک را به درد آورد... دخترک شتابان در زیر شاخهای دیگر پناه گرفت... پرتو سرخ آفتاب بر زخم شانه درخت نشست. دخترک نگران به شاخهای دورتر دیده دوخت، به زیر شاخه روی آورد و آرام گرفت... اما...اما توفان از دور میآمد. غریوش دل دخترک را لرزاند. فریاد توفان به گوش دخترک رسید. توفان بیداد کرد... باز بر جان درخت تاخت و شاخهای دیگر را از درخت گسست. شاخهای دیگر از درخت جدا شد و به زمین افتاد... در بیابان تاریک، زاریها بود، توفانها بود، بیدادها بود و او تنها بود... دخترک تنها بود، تنها ماند... و ایستاد. او دیگر از تنهایی و تاریکی نمیهراسید، ترس از او میترسید، دیگر دلش نمیلرزید، دستانش را به زانوانش زد و برخاست، جانانه برخاست... دستهایش را چون دو شاخه کوچک درخت به سوی آسمان بلند کرد و آسمان، دستان پاکش را نگریست. اکنون خود، درختی بالابلند و بلند بود؛ در برابر توفان...».
ششمین چاپ کتاب «جز زیبایی ندیدم» در 56 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه به بهای هشت هزار تومان از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی به بازار نشر عرضه شده است.