تهران (پانا) - لعیا پورانصاری در آبان 58، دختر دانشجوی 18 سالهای بود که به گفته خودش برای آرمانهای آن روز هم قدم با هم دانشگاهیهایش راهی سفارت آمریکا شد تا انقلاب و کشور را حفظ کند، او سالهاست که سیاست را به کناری گذاشته است و به امور دانشگاهی و خیریه میرسد اما معتقد است تسخیر 13 آبان را باید در ظرف زمانی همان روز دید.
سیزدهم آبان 58 مصادف یا چهارم نوامبر 79 بود که سفارت آمریکا در تهران را جمعی از دانشجویان تسخیر کردند و به دنبال آن اسناد بسیاری از آن کشف و ضبط شد.در جریان تسخیر سفارت آمریکا که بعدها به لانه جاسوسی تغییر نام پیدا کرد، 66 کارمند سفارت و دیپلمات آمریکایی در تهران برای 444 روز به گروگان گرفته شدند.
لعیا پورانصاری در آن سالها دانشجوی ترم اول فیزیک دانشگاه پلیتکنیک تهران بود. او از جمله 400 دانشجویی است که در آن روز و در جریان تسخیر سفارت آمریکا ایفای نقش کردند.
جالب اینکه همسر او، محمد مصلحی نیز از جمله افرادی است که در جریان تسخیر سفارت آمریکا ایفای نقش کرده است.
پورانصاری به رغم تمام انتقادات پیدا و پنهان خود نسبت به وضع امروز جامعه و آنچه «تحریف انقلاب» میخواند، بازهم معتقد است که تسخیر سفارت آمریکا در زمان خود اقدامی صحیح بوده و منجر به «خلع سلاح» تجزیهطلبان و مارکسیستها و کمونیستها شده است.
او در گفتوگوی خود با پانا، فراز و فرود روز تسخیر سفارتخانه مشهور خیابان طالقانی تهران و روز قبل از آن و جلسات برگزار شده را بیان و تاکید میکند که دانشجویان ، مخالف تداوم گروگانگیری 444 روزه بودند.
*تصویر لعیا پورانصاری و همسرش، محمد مصلحی*
متن این گفتوگو را در زیر بخوانید:
شما از جمله افرادی بودید که در جریان گروگانگیری و تسخیر سفارت آمریکا حضور فعال داشتید، چطور در جریان موضوع قرار گرفتید؟ به هرحال شما جز دانشجویان ترم اولی پلیتکنیک محسوب میشدید.
روز قبل از سیزدهم آبان سال 58 جلسهای در دفتر انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک برگزار شد و در آن جلسه به من و سایر حاضران گفتند که صبح فردا راس ساعت 7 صبح در دانشگاه حاضر باشید و تاکید کردند که موضوع را به فرد دیگری نگویم.
هفت صبح سیزدهم آبان ماه در کارگاه فیلم و عکس دانشگاه پلی تکنیک ما را جمع کردند. آقای میردامادی در مقابل تختهای مواردی را نوشته بود. بعد مشخص شد نوشتهها و اشکال روی صفحه متعلق به سفارت آمریکاست که گفتند این اطلاعات با تردد مداوم دانشجوها و با استفاده از اتوبوسهای دو طبقه به دست آمده است.
شکلگیری ایده تسخیر لانه جاسوسی (سفارت آمریکا) از آنجا آغاز شد که شورای مرکزی 15 نفره انجمن اسلامیهای کشور متشکل از روسای انجمنهای اسلامی دانشگاههای پلی تکنیک، تهران، شریف و ملی (شهید بهشتی فعلی) دیده بودند که تحرکاتی از قبیل برگزاری مراسم و صحبت با مردم در داخل سفارت آمریکا صورت میگیرد چون بعد از انقلاب کسی اخراج نشد و به دستور امام (ره) همه به شغلهای پیشین خود بازگشتند.
در واقع در اوایل انقلاب همه حتی ارتشیها به شغلهای خود برگشتند. در این میان قطعا افرادی حضور داشتند که از اساس انقلاب را قبول نداشتند و حتی ممکن بود جاسوس باشند.
دانشجویان به خوبی اقدامات سفارت آمریکا را رصد کرده و دیده بودند که تحرکات مشکوکی در این سفارتخانه در حال انجام است. دانشجویان در آن زمان نقش بسیار ویژهای در پیروزی انقلاب و همچنین پاسداری از انقلاب ایفا کرده بودند و به خوبی در جریان مسائل کشور بودند البته حوزه نیز چنین وضعی داشت ولی دانشگاه نقش بسیار پررنگی را ایفا میکرد.
امام (ره) نیز روز جمعه یعنی یازدهم آبان ماه طی پیامی تاکید کردند که دانشآموزان و دانشجویان فعالیتهای ضدآمریکایی خود را بیشتر کنند. شاید برای شما و نسل امروز عجیب باشد ولی آن زمان واقعا گوشها به بیانات امام (ره) بود و به آنها عمل میکردند. مثال آن نیز 22 بهمن است که حکومت نظامی در کشور اعلام شده بود ولی به فرمان امام (ره) هیچکس به خانه برنگشت و خیابانها را ترک نکرد. باید اعتراف کرد که شیوه رهبری امام (ره) شیوهای خاص بود به طوری که که هر اعلامیه یا فرمان ایشان به راستی از طرف تمام مردم اجرا میشد به ویژه توسط قشر دانشجو و جوان بیانات امام (ره) بسیار مورد توجه قرار میگرفت.
دانشجویان به فکر فرو رفته بودند که امام (ره) چرا باید چنین فرمانی بدهد آن هم در زمانی که شورای مرکزی برنامههایی برای تسخیر سفارت آمریکا وجود داشت. البته این مسئله را هم در نظر بگیرید که دانشجویان دسترسی به امام (ره) نداشتند و برنامههای خود را به گوش امام (ره) نرسانده بودند؛ به همین دلیل این بیانات امام (ره) برای آنان به منزله چراغ سبزی در نظر گرفته شده بود هرچند که شک و شبهههایی نیز وجود داشت.
ما در انجمن اسلامی به آنان میگفتیم که به امام (ره) خبر دهید تا حداقل مطمئن باشیم و مبادا با این کار ما دولت دچار مشکل شود ولی آنها گفتند که با توجه به پیام روز جمعه امام، ما فکر میکنیم که ایشان نیز موافق این حرکت باشند.
در آن جلسه این مسئله هم مطرح شد که ما چطور با دست خالی و بدون اسلحه این اقدام را انجام دهیم ولی گفتند که همانطور که امام (ره) حسین(ع) با خون خود بر شمشیر پیروز شد، ما نیز این چنین عمل خواهیم کرد چراکه امام (ره) با اقدامات مسلحانه اصلا موافق نبودند. در آن جلسه تاکید شد که هرچند که ممکن است در این اقدام عدهای از دانشجویان شهید شوند، باز هم نیازی به استفاده از اسلحه نیست. در آن جلسه گفته شد که اگر از داخل سفارت به ما شلیک کردند که خوب ایرادی ندارد و ما شهید خواهیم شد که این آرزوی ماست ولی اگر شلیک نکردند ما به داخل سفارت خواهیم رفت تا ببینیم در آنجا چه اقداماتی در حال انجام است البته پیشبینی شده بود که از داخل سفارت آمریکا به سمت دانشجویان تیراندازی صورت نگیرد چرا که ممکن است برای آنان در جهان بد شود.
در آن جلسه چند نفر حضور داشتند؟
روز قبل از سیزدهم آبان جلسه برای حدود 110 نفر از بچههای انجمن اسلامی دانشگاه پلیتکنیک برگزار شد البته همزمان نیز انجمن اسلامی دانشگاههای شریف، ملی و تهران نیز جلسهای برای خود برگزار کرده بودند ولی در جلسه هفت صبح در کارگاه فیلم و عکس دانشگاه پلیتکنیک حدود 400 نفر از بچههای انجمن اسلامی دانشگاههای نامبرده حضور پیدا کردند. علت انتخاب دانشگاه پلیتکنیک نیز نزدیکی به سفارت آمریکا نسبت به دانشگاههای شریف، تهران و ملی بود.
در جلسه آن روز مسائل به طور دقیق مطرح و حتی تعداد درهای سفارت آمریکا نیز درنظر گرفته شده بود. باتوجه به اینکه روز سیزدهم آبان ماه سالروز شهادت دانشآموزان در جریان انقلاب بود، تظاهراتی صورت میگرفت و همین فرصتی مناسب برای انجام این اقدام ما را فراهم کرده بود.
در آن جلسه گفتند که مقابل سفارت آمریکا که رسیدیم با قفلشکنهایی که بچهها آورده بودند وارد عمل خواهیم شد. دانشجویان اطلاعات دقیقی از سفارت آمریکا به دست آورده بودند و حتی اسامی ساختمانهای سفارت آمریکا و کارایی هرکدام را مشخص کرده بودند و نقشههای سفارت را کشیده بودند.
در آن جلسه حرفی از نظر دولت وقت زده نشد؟
در آن جلسه گفتیم که اگر ما این اقدام را انجام دهیم تکلیف دولت آقای بازرگان چه خواهد شد که آقای میردامادی گفتند که ما فکر این مسائل را کردهایم و احتمالا آنان نیز موافق هستند و حمایت خود را از این اقدام ما اعلام خواهند کرد.
تنی چند از دانشجویان پرسیدند که چرا با امام (ره) موضوع را هماهنگ نکردهاید که گفتند نیازی به این کار نیست چون در آن صورت موضوع جنبه رسمی پیدا میکند. ما باید به عنوان دانشجویان این اقدام را انجام دهیم، اگر امام (ره) موافق بودند که ادامه میدهیم ولی اگر مخالف بودند از سفارت خارج خواهیم شد.
گفتیم تبعات این اقدام چه خواهد شد؟ که گفتند به هرحال امروز مملکت ما در خطر است. تحرکات کردستان و ترکمن صحرا زیر سر همین آمریکاست که در نهایت بعد از بحثهای فراوان دانشجویان قبول کردند که این اقدام را انجام دهند.
نسبت به عواقب کارتان و کاری که میخواستید انجام دهید ترسی نداشتید؟
قطعا ترس و نگرانی وجود داشت. خود من بارها موضوع را مرور کردم که به نتیجه برسم. همه به دولت فکر کردند که سرنوشت دولت و واکنش مسئولان کشور چه خواهد بود. به هرحال ما در آن زمان دولت مستقر داشتیم و اوضاع با پیش از انقلاب و روزهای انقلاب که هرج و مرج در کشور وجود داشت، متفاوت بود ولی به هرحال با همه اینها تصمیم گرفتیم که این اقدام را انجام دهیم تا ببنیم وضع چه خواهد شد و میتوانیم صدای خود و خواستههایمان را به جهان برسانیم یا خیر.
یعنی بدون نظم خاصی صورت گرفت؟
خیر، باید بگویم که بچههای انجمن اسلامی بچههای بسیار سیستماتیکی بودند و نظم بسیار خوبی پیش از انجام این اقدام وجود داشت و پیشبینیهای دقیقی صورت گرفته بود. مثلا فکر کرده بودند که چون بچههای چهار دانشگاه یکدیگر را نمیشناسند، بهتر است بچههای هر دانشگاه با هم باشند و مسئولیتی خاص بر عهده بگیرند تا مشکلی ایجاد نشود.
شورای هماهنگی نیز با حضور انجمن اسلامی چهار دانشگاه تشکیل شده بود و از طرف دانشگاه پلیتکنیک آقای میردامادی و از طرف دانشگاه صنعتی شریف نیز آقای اصغرزاده حضور داشت که طرح اصلی این موضوع را نیز ایشان داده بودند.
نزدیک زمان اجرا بود که به ما تصویری خاص از امام (ره) که کمتر در جامعه وجود داشت دادند تا برای ورود به سفارت مشکلی برایمان ایجاد نشود؛ چون امکان داشت مردم نیز به جمع تجمع کنندگان بپیوندند. این تصاویر را ما به گردن انداختیم. مسئولیت اسناد نیز بر عهده بچههای انجمن اسلامی پلیتکنیک گذاشته شده بود تا ما بعد از ورود به لانه بگردیم و ببینیم چه اسنادی از داخل سفارت به دست میآوریم. برگهای زیراکس شده نیز بود که اسم و فامیل خود را روی آن مینوشتیم تا مشخص شود که چه اقدامی قرار است در داخل سفارت انجام دهیم.
بچههای پلیتکنیک به گروههای پنج نفره تقسیم شده بودند که هرگروه نیز مسئولی داشت تا هماهنگیها بهتر انجام شود.
بعد از این اقدامات قرار شد ساعت ده صبح به چهارراه خیابان طالقانی بیاییم و بعد از آن به شکل تظاهرات به سمت سفارت آمریکا حرکت کنیم.
مشکلی پیش نیامد و گروهی یا ارگانی جلوی شما را نگرفت؟
خیر. ما بعد از اینکه بچهها قفلهای سفارت را شکستند با پلاکارهایی که داشتیم وارد لانه شدیم و منتظر اقدامات گروه عملیات شدیم.
گروه عملیات از چه کسانی تشکبل شده بود؟
عمدتا افرادی بودند که یا سربازی رفته بودند یا اینکه آموزشهای لازم برای کار با اسلحه و دفاع شخصی را دیده بودند البته در آن زمان بسیاری از افراد جامعه این آموزشها را دیده بودند چرا که انقلاب چنین آمادگیهایی را میطلبید.
بعد چه شد؟
ما منتظر اقدامات گروه عملیات ماندیم و در مقابل ساختمان مرکزی با تنی چند از بچهها نشستیم تا ببینیم نتیجه چه میشود.
آنها مشغول مقاومت بودند و درهای ساختمان مرکزی را باز نمیکردند. ساختمان مرکزی ساختمان اصلی بود که در آن ماهوارهها و اسناد وجود داشت.
تفنگدارهای دریایی آنان مشغول شلیک گاز اشکآور به سمت ما بودند ولی شلیکی به سمت بچهها صورت نگرفت. البته گاز اشکآورهایی که استفاده میکردند نسبت به آنچه در روزهای انقلاب در خیابانها استفاده میشد بسیار قویتر بود. در نهایت و با تمام این اوضاع وارد ساختمان مرکزی شدیم.
وقتی وارد شدیم دیدیدم که تمام کامپیوترها را سوزانده و هارد آنان را شکستهاند. اسناد تاپ سکرت داخل سفارت خیلی کم به دست ما رسید چون در فاصله یکی دوساعته تا قبل از ورود دانشجویان آنان با استفاده از دستگاههای خود اسناد را خورد و سپس پودر کرده بودند تا به دست ما نیفتد.
بچههای دانشگاه صنعتی شریف نیز بر اساس تقسیم وظایفی که صورت گرفته بود وظیفه انتقال کارمندان سفارت به محلی دیگر را برعهده داشتند. آن زمان نام آنها گروگان نبود و قصد ما فرستادن آنها به ساختمانی دیگر بود تا از آنان محافظت صورت بگیرد و اتفاقی برایشان نیفتد.
به خاطرم هست کارکنان ایرانی در داخل سفارت وجود داشتند که آخر شب در کارگاه چوببری داخل سفارت از آنها نگهداری میکردیم. من گفتم که اجازه دهید ایرانیان بروند که گفتند این کار را میکنیم ولی باید مشخص شود که این افراد جاسوس هستند یا نیستند.
شما چه وظیفهای در داخل سفارت داشتید؟
ما به سختی وارد ساختمان مرکزی سفارت شدیم و باتوجه به شلیک گاز اشکآور عملا امکان راه رفتن وجود نداشت ولی اتاقهای عالی در داخل سفارت بود که بسیار محکم ساخته شده و دارای موکت بودند. به ما (همان گروه پنج نفره) گفته شد که که در داخل سفارت به دنبال میکروفیش بگردیم.
پرسیدیم چرا میکروفیش که گفتند ممکن است در آن تصاویر یا فیلمهای ذخیره کرده باشند. در آن زمان کارتهای حافظه فعلی وجود نداشت و از روی اسناد عکس میگرفتند پس ما به دنبال این میکروفیشها گشتیم ولی چیز خاصی پیدا نکردیم. لابهلای اسناد نیز گشتیم ولی جز نامههای اداری مورد دیگری پیدا نکردیم.
گاوصندوقها و فایلهایی وجود داشت که در آنها قفل رمزدار داشت و امکان باز کردن آنها وجود نداشت. ما مشغول دستهبندی اسناد سکرت و تاپسکرت بودیم که تا آخر شب این موضوع طول کشید.
نگران واکنش امام (ره) و دولت نبودید؟
این نگرانی وجود داشت و مدام گوش بچهها به اخبار بود تا متوجه واکنش دولت و امام (ره) شویم که در نهایت امام (ره) این موضوع را تایید کردند و از آن به عنوان «انقلاب دوم» نام بردند که همین مسئله باعث شد خیال بچهها راحت شود که اقدام اشتباهی انجام ندادهاند.
خودتان چطور؟ یعنی دو یا سه سال بعد از این جریان به این نتیجه نرسیدید که اقدامی که انجام دادید به اصطلاح تند بوده است؟
هرچه پیش رفت هم تمام گروهها و دستههای فعال در آن زمان این اقدام ما را تایید کردند و عملا هیچ فرد و گروهی نبود که اقدام ما را محکوم و با آن مخالفت کرده باشد.
ببینید به نظرم آن زمان تمام حرکتها و اقدامات ما تند بود. اصولا ماهیت انقلابها همین است. انقلاب به چه معناست؟ انقلاب به معنای مخالفت با حکومتی است که آن را قبول ندارید و کار به جایی میرسد که دیگر هیچکس حاضر به تحمل اوضاع و احوال نیست.
امروز برخی صحبتها مطرح میشود که مثلا چرا انقلاب کردید ولی به راستی اگر مردم ما در آن زمان مشکل نداشتند که انقلاب نمیکردند. الان برخی افراد ابراز پیشمانی میکنند ولی اگر فردی یک موضوعی مثل انقلاب را قبول نداشته باشند جان خود را مانند دانشآموزان و دانشجویان آن زمان مقابل گلوله سپر نمیکردند.
درست است که امروز برخی نارضایتیها و انحرافات ایجاد شده ولی ممکن است برای همه انقلابها این مسئله ایجاد شود. من خاطرم هست کلاسهای تفسیر قرآن آقای آرمین را که میرفتم، ایشان هم میگفتند که دین پیامبر هم با انحرافاتی مثل روی کارآمدن معاویه و شهادت امام (ره) حسین(ع) و... مواجه شد.
ما نمیتوانستیم روی این حساب که آیا ممکن است در آینده اوضاع بهتر شود، کاری را که میدانیم و فکر میکنیم صحیح است، انجام ندهیم. یعنی شما وقتی به جایی میرسید که دیگر اوضاع برایتان قابل تحمل نیست و در آستانه انفجار قرار دارید دست به عمل خواهید زد.
درست است که در زمان شاه برخی مسائل و برخی آزادیهای اجتماعی مثلا در زمینه حجاب وجود داشت ولی اوضاع بسیار بدی درکل کشور چه به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بود هرچند که قبل از انقلاب هم بحث اجباری شدن حجاب مطرح نبود و بعدها این مسئله را به امام (ره) تحمیل کردند.
با تمام این اوضاع که شرح دادید، به این نتیجه رسیدید که اقدامتان در تسخیر سفارت آمریکا اشتباه نبوده است؟
ببینید باید هر موضوعی را در ظرف زمانی خود سنجید و به آثار آن نگاه کرد.
آثار تسخیر سفارت آمریکا چه بود؟
تسخیر سفارت آمریکا آثار مثبت بسیاری به همراه داشت. در آن زمان گروههای کمونیستی داعیهدار اقدامات ضد امپریالیستی بودند و مدام به بچههای دانشگاه این موضوع را یادآوری میکردند.
در آن زمان تحرکات جداییطلبانه بسیاری هم در استانهای مختلف کشور ما انجام میشد. مثلا خوزستان در حال جداشدن از کشور بود ولی بعد از اقدامات ما در تسخیر لانهجاسوسی به یکباره تمام آن تحرکات فرو نشست و از بین رفت.
در آن زمان در دانشگاهها به دانشجویان انقلابی میگفتند که شما ضد امپریالیست نیستید و انقلاب شما نیز انقلابی رفورمیستی است یعنی صرفا شاه را بردهاید و امام (ره) را آوردهاید و تغییری در ساختارهای کشور و وضع اقتصادی مردم ایجاد نکردهاید.
ما بعد از تسخیر لانه داعیهدار ضدیت با امپریالیست شدیم و آنها مجبور به حرکت پشت سرما شدند. البته حقیقت این است که ما فکر نمیکردیم این اتفاق بیفتد ولی به هرحال چنین شد و تمام زمینههایی که ممکن بود کشور ما را چند تکه کند، از بین رفت.
امروز آن اقدام را چطور تفسیر میکنید؟
من امروز هم موافق آن اقدام هستم چون در زمان خودش حرکتی صحیح و درست بود. مدام باید از خودمان بپرسیم اگر آن اقدام دانشجویان صورت نمیگرفت، چه میشد؟ واقعا در آن زمان امکان تجزیه کشور وجود داشت و این مسئلهای غیرقابل انکار است.
بچههای چپ در آن زمان واقعا ما را مسلمان مرتجع میدانستند و با حرفهای به ظاهر روشنفکرانه خود واقعا جو را به سود خودشان چرخانده بودند که با اقدام ما همه برنامههای آنان خنثی شد.
درباره گروگانها صحبت کنید و اینکه آیا برنامهریزی از قبل در همان جلسات که در دانشگاه داشتید، صورت گرفته بود؟
حقیقتا خیر. دانشجویان قصد نگه داشتن گروگانها را نداشتند و میخواستند حداکثر دو یا سه روزه آنان را آزاد کنند اما بعدا روند به گونهای پیش رفت که امام (ره) نیز به خود دانشجویان گفتند که اسناد و گرگانها را نگهدارند چون از همه «امنتر» هستند چرا که ممکن است اگر اسناد به فلان سازمان و ارگان فرستاده شود، از بین برود یا اتفاقی برای گروگانها بیفتد.
اگر خدایی نکرده اتفاقی برای یکی از گروگانها میافتاد قطعا مملکت ما دچار مشکل میشد به همین دلیل امام (ره) گفتند که خود دانشجویان از اسناد و گروگانها نگهداری کنند که انصافا دانشجویان نیز بسیار عالی این کار را انجام دادند در حدی که از سوپر مارکتهای خودشان خریدها صورت میگرفت. بوقلمون تازه و استیک میخوردند.
من شخصا امروز هم بابت آن اقدام (نگهداشتن گروگانها) ناراحت هستم ولی تصمیم نهایی آنگونه شد تا مذاکرات آغاز شود و ایران بتواند از آمریکا امتیاز بگیرد.
بعد از عملیات طبس آمریکا نیز گروگانها پراکنده شدند یعنی از سفارت خارج شدند و در جاهای دیگری نگهداری شدند ولی من به خاطر دارم که در آن زمان دانشجویان مخالف نگهداشتن گروگانها بودند اما خب ما به طور دقیق مصالح کشور را نمیدانستیم.
به عنوان سوال آخر، به هرحال امروز انتقاداتی از سوی برخی افراد و جریانها درباره اقدام و تسخیر لانه جاسوسی صورت میگیرد، این انتقادات را چطور ارزیابی میکنید؟
انتقادات عجیبی مطرح میشود. من سوال دارم مگر کشورهایی همچون ترکیه که با آمریکا کنار آمدند امروز دچار مشکل نیستند؟ نباید اوضاع خاورمیانه را با اوضاع کشورهایی از خاور دور قیاس کرد. خاورمیانه همواره دچار مشکلات خاص خود بوده و هست بنابراین ربط دادن آن مشکلات به مواردی چون انقلاب اسلامی مردم ایران یا تسخیر لانه جاسوسی حرف درستی نیست.
درست است که امروز ما در زمینههایی هچون دلار و مسایل اقتصادی دچار مشکل هستیم، اما نمیتوان این موارد را به انقلاب نسبت داد؛ سن و سالداران خوب به خاطر دارند که اوضاع در حکومت پهلوی نسبت به امروز بسیار بدتر بود.
ما مشکل بزرگی که امروزه داریم این است که امام (ره) آن طور که باید و شاید به مردم شناسانده نشد. هیچ کس معصوم نیست ولی نسل جوان ما واقعا امام (ره) را نمیشناسد. سخنرانیهای امام (ره) راحل به صورت بریده شده از صداوسیما پخش میشود، خب، چرا؟ چرا یک سخنرانی امام (ره) به صورت کامل و جامع و بدون برش پخش نمیشود؟ این واقعا ایراد ما است.
برخی گروهها نیز امروز با تسخیر لانه جاسوسی مخالفت میکنند ولی همه آنها در همان زمان با موضوع تسخیر موافق بودند ولی اینکه چرا امروز این حرفها را به زبان میآورند، خود محل سوال است.
البته ما قبول داریم که اوضاع تغییر کرده است ولی باید آن اقدام را در ظرف زمانی خود تفسیر کرد. ما امروز موافق چنین اقداماتی نیستیم چرا که اوضاع فرق کرده و دیپلماسی ما رشد پیدا کرده است ولی در آن زمان تسخیر سفارت آمریکا برای ما نجاتدهنده بود.
ما امروز موافق مذاکره هستیم ولی در آن زمان این امکان وجود نداشت و اقدام ما گروههای ضد انقلاب را که هرکدام ساز خود را میزدند عملا خلع سلاح کرد بنابراین باید هر اقدامی را در ظرف زمانی خود سنجید نه خارج از آن.