اعترافات مردی که مادر و پسری را کشت

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این قتل‌ها اسفند سال 94 اتفاق افتاد و از همان زمان مأموران تحقیقات گسترده‌ای را آغاز کردند اما متواری‌بودن متهم کار را پیچیده کرد.

تشکیل این پرونده در تهران زمانی بود که پلیس متوجه شد جسد بی‌جان زنی میانسال به نام مینا در محل کارش پیدا شده ‌است. براساس گزارشی که به مأموران دادند جسد این زن که مینا نام داشت، درحالی‌که شالی دور گردنش پیچیده شده‌ بود پیدا شد. ضرباتی نیز با چاقو بر پیکر این زن وارد شده‌ بود که نشان از درگیری با این زن داشت. پلیس در تحقیقاتی که انجام داد متوجه شد پروند‌ه‌ای نیز در یکی از شهرهای غربی کشور چند روز قبل از مرگ این زن باز شده و پلیس جنازه فرزند این زن را پیدا کرده‌ است.

بعد از انجام تحقیقات احتمال اینکه مادر و فرزند قربانی یک توطئه‌ شده باشند، قوت گرفت و با بررسی‌های بیشتر معلوم شد مینا از مردی به نام کامران مبلغی پول طلب داشت و زمان وصول این طلب رسیده بود. ضمن اینکه شاهین فرزند مینا نیز چندی‌قبل به خانه کامران رفته ‌بود که ناگهان مفقود و چند روز بعد جسدش پیدا شد. حالا هم کامران ناپدید شده ‌است. زمانی که مأموران کامران را بعد از چند ماه شناسایی و بازداشت کردند، راز هر دو قتل فاش شد. این مرد اعتراف کرد ابتدا شاهین را به قتل رسانده و سپس به تهران آمده و مادر او را که طلب داشته، کشته‌ است.

تحقیقات پلیس هم همین موضوع را ثابت کرد. مأموران متوجه شده‌ بودند رابطه دوستانه‌ای که شاهین و کامران داشتند، باعث رفت‌وآمد خانوادگی آنها شده‌ بود. سپس شاهین برای چند ماه به شهری که کامران در آن ساکن بود، رفت و خانه‌ای اجاره کرد و جسد او زمانی پیدا شد که در ظاهر شاهین برای شکار رفته‌ بود. تیری که به سر او شلیک شد نیز از یک سلاح شکاری بود.

بعد از اعترافات متهم به دو فقره قتل و سرقت اموال مقتولان کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در ابتدای جلسه رسیدگی که صبح دیروز برگزار شد، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و جزئیاتی از قتل‌ها را توضیح داد و کامران را متهم کرد به دو فقره قتل، سرقت اموال مقتولان، وارد‌کردن ضربات غیرمؤثر در مرگ به مینا و نگهداری سلاح گرم و در نهایت از دادگاه درخواست صدور حکم قانونی کرد.

در ادامه اولیای ‌دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور رأی قصاص درباره هر دو مقتول شدند.

وقتی نوبت به متهم رسید، او همه اتهاماتش به جز سرقت را قبول کرد و گفت: من مدت‌ها بود که شاهین را می‌شناختم. قرار بود او مدتی در شهر ما ساکن شود. خودم برایش خانه‌ای اجاره کردم و کمکش کردم که ساکن شود. وسایل خانه هم به او دادم. یک شب قبل از حادثه میهمانی در خانه ما برپا بود. شاهین به دخترم نازی دست‌درازی کرد، نازی خواست اعتراض کند من جلوی او را گرفتم و گفتم خودم می‌دانم با او چه کنم.

از دست شاهین خیلی عصبانی بودم؛ حالم بد شده‌ بود. فردای آن روز به بهانه شکار او را از خانه بیرون بردم، به منطقه شکار رفتیم، روی تخته سنگی نشسته‌ بودیم و من هم اسلحه شکاری دستم بود. رو به شاهین کردم و گفتم یادت هست به تو گفتم هرکسی سر سفره ما بنشیند، محرم است تا زمانی که به ناموس ما دست‌درازی نکرده‌ باشد. گفت بله یادم است؛ بعد اسلحه را رو به او گرفتم و شلیک کردم.

متهم ادامه داد: بعد از اینکه شلیک کردم روی زمین افتاد و من هم فرار کردم. بلافاصله خانه‌اش را که اجاره‌نامه آن به نام من بود، پس دادم. وسایل خانه را هم فروختم و باقی اجاره را دادم و به تهران آمدم. هنوز مینا از چیزی خبر نداشت؛ من تحت تعقیب بودم و می‌دانستم که ممکن است دستگیر شوم. متهم گفت: پیش مینا رفتم تا به او بگویم می‌توانم بخشی از بدهی‌اش را بدهم و برای مابقی آن وقت بگیرم اما مینا قبول نکرد؛ گفت همه پول را می‌خواهد و آن را لازم دارد؛ سر این موضوع با هم جروبحث کردیم. بعد از اینکه مینا به من حمله کرد و انگشتم را گاز گرفت، من هم عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم؛ با او درگیر شدم؛ شالی که سرش بود را دور گردنش پیچیدم و خفه‌اش کردم.

البته قصدم کشتن مینا نبود؛ ترسیدم چون متهم فراری بودم و می‌دانستم پلیس دنبالم خواهد بود. مینا که داد و فریاد کرد با خودم گفتم الان همسایه‌ها می‌شنوند و به پلیس خبر می‌دهند و من بازداشت می‌شوم؛ به همین خاطر هم او را کشتم.

این مرد درباره ضرباتی که به مقتول زده‌ بود گفت: یادم نمی‌آید ضربه‌ای زده‌ باشم اما اگر روی بدن او ضربه‌ای هست قطعا من زده‌ام. چون کسی آنجا نبود. من هم ترسیده‌ بودم و کارهایم دست خودم نبود.

من توجیهی برای قتل مینا ندارم و از کرده خودم بسیار پشیمان هستم؛ فقط می‌توانم بگویم قصدی برای کشتن او نداشتم اما درباره پسرش باید بگویم او به دخترم دست‌درازی کرد و من هم قبلا به او گفته ‌بودم هرچند مراسم‌های ما مختلط است اما اگر کسی به ناموس‌مان دست‌درازی کند با او برخورد می‌کنیم.

بعد از گفته‌های متهم و گفته‌های وکیل مدافع او هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه در این خصوص وارد شور شدند.